بنا داشتم تا دومیّن پاسخ دوست گرامی ، احمد آقا را نداده ام ، فرصت اندکم را خرج کار دیگری نکنم اما آنچه در 16 آذر اتفاق افتاد و برخی از فرازهای سخنران محترم تجمع امروز حوزه علمیه قم شرایطی را رقم زد که مرا به نوشتن وا داشت.
ماجرای اهانت به تصویر امام راحل و مقام معظم رهبری در جریانات 16 آذر اتفاقی بود که از آغاز منازعات انتخاباتی و مناقشات و اغتشاشات پس از آن با چنین تصریحی ، صورت نگرفته بود . هر چند از قبل معلوم بود که عده ای از مخالفان که با اساس انقلاب و نهضت اسلامی عناد دارند ، نه امام راحل و نه رهبر معظم انقلاب و نه هیچ فرد دیگری که منتسب به تفکر حکومت جمهوری اسلامی باشد را از آن جهت که انتساب به قرائتی از اسلام دارند که سیاست را در حوزه دین می شمارد و به ضرورت وجود نظامی اسلامی معتقد است ، بر نخواهند تابید اما این که گروهی اندک با استفاده از فضای ملتهب و آشوب زده 16 آذر و در بستری فراهم آمده از جهل دوستان و دشمنی دشمنان بتوانند چنین حرکتی را انجام دهند جسارت تازه ای بود که سابقه نداشت و جریانی است که شناخت بسترهای وقوع آن ضروری می نماید .
قطعا هر فردی که به ریشه های انقلاب اسلامی ایران و اساس جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد نمی تواند در برابر چنین حرکتی سکوت و یا احیانا از آن به هر شکلی حمایت کند چه این اتفاق فراتر از یک دشمنی با اشخاص حقیقی است . اهانت به تصویر امام راحل نه فقط به عنوان اهانت به یک فرد که به عنوان اهانت به پایه گذار نظام اسلامی و تابلوی هویت آن ، حائز اهمیت است . مرتکبین چنین عملی به وضوح نشان دادند که مشکل آنها نه با دولت ، نه با رهبری و نه حتی با شخص امام راحل بلکه با اساس نهضت اسلامی ملّت ایران است . رفتاری که آنها را از دایره امت اسلامی ما خارج کرده و در صف دشمنان نظام اسلامی می نشاند .
از افرادی مانند آقای کروبی و آقای موسوی توقع نبوده و نیست که از اصل پذیرش وجود چنین تفکری در میان هوادارانشان طفره بروند و به جای بر آشفتن بر علیه کسانی که تحت پوشش هواداری از ایشان ، به اصل نظام و انقلاب و به ساحت امام راحل می تازند و به جای گرفتن موضعی اصولی ، محکم و صریح در برابر چنین حرکاتی به تقبیح آن بسنده کنند .
من از این آقایان می پرسم : آیا حرمت دیگری برای اساس نظام اسلامی باقی مانده که به نام هواداری از شما نشکسته باشد ؟ پس چرا مماشات می کنید ؟ آقایان ! به باور من مماشات و برخورد متساهلانه با چنین رفتارهایی موجب آماده کردن بسترهای دیگری برای عاملین به این اعمال خواهد بود . آیا وقت آن نیامده که شما هم بدانید و اعتراف کنید که برخی از کسانی که نام شما را پرچم کرده اند ، نه معترض و منتقد درونی نظام که دشمنان انقلاب و نهضت بیداری دینی امام راحل اند؟ آیا وقتش نرسیده که حساب این گروه را با خودتان با صراحت تمام تسویه کنید ؟ قطعا اعلام انزجار از چنین رفتارهایی آخرین آزمون برای کسانی است که خود را دلبسته به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و امام راحل معرفی می کنند .
از طرف دیگر در سخنرانی خطیب تجمع اعتراض آمیز امروز طلاب در مدرسه فیضیه نکاتی وجود داشت که جای تأمل دارد. شخصاً با برخی فرازهای فرمایشات ایشان موافقم اما در برابر برخی دیگر از آنها نمی توانم به طور مطلق تمکین کنم . قبلا نیز در نوشته ای تحت عنوان (دو جور ترازو ) به این مهم اشاره کردم که اگر ما مسلمان هستیم نباید دو جور ترازو داشته باشیم . نباید آنچه برای دیگری قبیح می دانیم برای خودمان عین صواب باشد . نباید همان کاری را که وقتی دیگری مرتکب می شود جرم می شماریم ، مرتکب شویم بی آنکه خودمان را گناهکار بدانیم و یا اگر کسی از ما مرتکب شد ، رفتارش را تحسین کرده و آن را جرم ندانیم . دوگونه ترازو داشتن یعنی به همان میزان از اسلام حقیقی فاصله داشتن .
سخنران محترم این تجمع ، این گفته دشمنان را که امروزه برخی عمامه به سر ها بهتر از ما جمهوری اسلامی را زیر سؤال می برند و به چالش می کشند ، مبنایی برای نشستن لکه ننگ به دامان برخی از افراد دانستند . اگر چه شخصاً با کلیّت این کلامشان موافقم اما چند نکته را هم باید یادآوری کنم:
اول این که اگر مسئولین نظام پیشتر از این فکری به حال کاستی ها ، سوء مدیریتها و فسادهای رایج در نظام ما (که هیچکس نمی تواند منکرش باشد) می کردند و راهی را برای نقد درون خانوادگی نظام باز می گذاشتند و هر نقدی را تخریب معرفی نمی کردند و هر مخالفی را با چوب ضد ولایت فقیه و ضد نظام نمی راندند و برچسب منافق نمی زدند و دایره دوستان خودی را تا این حد تنگ نمی کردند که فقط خودشان و کسانی که صد در صد آنها را تأئید می کنند در آن حلقه ماندنی باشند ، امروز هر انتقاد و چالشی برای دشمنان قسم خورده ما به معنای یک امتیاز نبود . قطعاً نظام اسلامی ما معصوم نیست و به همین دلیل هم نمی تواند ما فوق سؤال و اشکال و چالش باشد اما وقتی برخی از ما در هر جناح و گروه ، وزن آدمهای درون نظام را با کلیّت نظام برابر می کنیم و هر گونه نقدی به آنان را دشمنی و تخریب اساس نظام معرفی کرده و ناقد را در صف دشمنان به شمار می آوریم ، خود به خود به دشمنان واقعی نظام اجازه می دهیم تا هر گونه اعتراضی را ولو از ناحیه دوستان انقلاب هم باشد به منزله ابزاری برای مقابله با نظام به کار گیرند و نیز موجب می شویم تا دوستان نظام به خاطر انتقادهایشان و رفتارهای غلطی که به دلایل پیش گفته در مقابل آن اعتراضات انجام می شود ، خود به خود به جبهه دشمن رانده شوند .
دیگر اینکه اگر به چالش کشیدن انقلاب یا زیر سؤال بردن نظام به گونه ای که دشمنان خارجی ما بتواند از آن سؤء استفاده کنند به مثابه لکه ننگ باشد ! چرا چنین لکه ای فقط باید بر دامن کسانی بنشیند که در جبهه سیاسی مخالف ما هستند ؟ چرا وقتی برخی افراد عملکرد سی سال گذشته نظام را در سخنرانی ها و نطقهای انتخاباتی و غیر آن زیر سؤال بردند و مسئولین دهه های گذشته را بی آنکه اسناد محکمه پسندی ارائه کرده باشند و یا حکمی قضایی مبنی بر محکومیت آنان داشته باشند به فسادهای گسترده مالی و غیر مالی متهم کردند ، خطیب محترم با وجود اعتراض رهبر معظم انقلاب به آن گفته ها در حرم امام راحل و انتقادات برخی مراجع معظم تقلید ، فضلای حوزه علمیه و برخی از ائمه جمعه ، از جمله امام جمعه پیشین قم حضرت استاد علامه آیت الله جوادی آملی و ... متوجه این لکه ننگ نشدند ؟ آنروزها همین رسانه های بیگانه با خوشحالی فریاد زنند که (حرفهایی را که ما سی سال می گفتیم و مردم ایران باور نمی کردند امروز فلانی می گوید ) آیا واقعاً خطیب محترم و آنان که مطلقاً سخنان امروز ایشان را تأیید می کنند آن روزها حرفهای دشمنان خارجی نظام را نمی شنیدند ؟ یا آنکه چون آن روزها چنین رفتاری توسط کسی صورت گرفته بود که از جهت سیاسی با ایشان در یک جبهه بود ، موجب نشستن این لکه ننگ بر دامن آنان نمی شد ؟ ولو این که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کرده باشند ! یا اینکه ترازوهای دوگانه ایشان موجب می شد و می شود که همچنان بر درستی آن و خطا بودن این اصرار ورزند ؟
گذشته از این ! چرا دوستان بزرگوار ما و مسئولین نظام ، کمتر به این فکر می کنند که چه چیزهایی به دشمنان تابلو دار نظام و انقلاب اجازه گستاخی و سوء استفاده می دهد ؟ آیا نادیده گرفتن ناراستی ها ، سوء مدیریتها ، فقر ، فساد ، تبعیض و بی عدالتی در برنامه ریزی های عملی و برخورد نا مناسب با آنانی که دلسوزانه به بیان دردها می پردازند و نیز محدود کردن آزادی های مصرّح در قانون اساسی نظام اسلامیمان ، موجب گستاخ شدن دشمنان نظام جمهوری اسلامی نمی شود ؟ آیا چنین رفتارهایی موجب نمی شود تا دشمنان ما با بزرگ نمایی نقائص مان بتوانند فضای جنگ روانی و جنگ نرم را بر علیه ما بهتر مدیریت کنند ؟ آیا زیان چنین حمایتهایی بیش از آن خیانتها نیست ؟
کلام آخرم این است که تا مسئولین ما دست از این ترازوی دوگانه بر ندارند و رفتارهایشان را با معیار واحد ، عدالت اسلامی و قانون اساسی مطابق نکنند ما و نظام ما در برابر جریاناتی که هر از گاهی در جامعه پیدا می شوند و افراطهایی که در حاشیه آنها رخ نشان می دهد و سوء استفاده های نا جوانمردانه ای که دشمنان تابلو دار نظام اسلامی از آنها به عمل می آورند مصونیّت نخواهیم داشت .